برای موفقیت در دنیای امروز نیازی نیست که یک سوپراستار خوش شانس با ثروتی فوق العاده باشید یا از همان بدو تولد مهارتهای خاصی را بدانید. آنچه که شما را در مسیر موفقیت یاری میکند و اهدافتان را عملیتر میسازد، داشتن نظم و انضباط شخصیست. متاسفانه مردم اغلب به این موضوع توجه شایانی نمیکنند و تسلیم دو دشمن بد و مضر موفقیت میشوند؛ یعنی یا تنبل هستند یا میخواهند در کمترین زمان ممکن به آرزوی دلخواه خود برسند. کتاب معجزه انضباط شخصی به شما نشان میدهد که چگونه در سه زمینه اصلی زندگیتان به موفقیت و شادکامی برسید. این سه هدف اساسی عبارتند از: اهداف شخصی، اهداف مالی و تجاری و خوشبختی و سعادت در تمامی ابعاد زندگی.
برایان تریسی نویسنده پرفروش کتابهای خودیاری در کتاب معجزه انضباط شخصی، با استفاده از تمرینها و نکاتی کاربردی نظم زندگیتان را تغییر میدهد و کیفیت بهتری به آن میبخشد.
شما در کتاب معجزه انضباط شخصی خواهید آموخت:
- کنترل کامل وقتتان را در دست بگیرید. (بدون انجام این مورد، هرگز به چیزی که میخواهید، نمیرسید.)
- بر رفتار خود در هر شرایطی از زندگی تسلط داشته باشید. (در این صورت عزت نفسی بالا خواهید داشت.)
- تعلل و تنبلی یک بار برای همیشه از بین ببرید و سریع اقدام کنید. (یکی از مهمترین مهارتهای این کتاب)
- احساسات منفی که رویاهای شما را از بین میبرند، نابود کنید. (یاد بگیرید چگونه علت اصلی همه ناراحتیها را از بین ببرید.)
- برنامهای ساده برای مدیریت زمان خود در نظر بگیرید و آن را اجرا کنید. (در این صورت زودتر از حد تصور به آرزوهای خود میرسید.)
جملات برگزیده کتاب معجزه انضباط فردی:
- بزرگترین مانع موفقیت، ترس از شکست است.
- انضباط فردی کلید اعتماد به نفس و احترام به خود است.
- در هر موقعیتی که جرأت لازم است، جرأت به خرج دهید.
- خود را مجبور به انجام کاری بکنید که میدانید باید انجام شود.
در بخشی از کتاب معجزه انضباط شخصی میخوانیم:
برای بهبود ایدههایی که به ذهنتان میرسد ایده را با کسی که به او اطمینان دارید در میان بگذارید و آن شخص را بهطور کامل از جزئیات مطلع کنید. از او بخواهید نظر خود و برداشت خود را با شما در میان بگذارد. گاهی شخصی مقابل نظراتی میدهد که افکار شما را به کلی تغییر میدهد.
یکی از راههای بسیار مؤثر برای درست فکر کردن، پرسیدن است؛ مخصوصاً زمانی که کلافهاید و نمیتوانید راه درست را بیابید، بپرسید: «فرضیات من چیستند؟ در مورد این وضعیت، چه فرضی کردهام که ممکن است درست نباشد؟». فرض معمول این است که فیالمثل بازار خوبی برای محصول شما وجود دارد؛ آیا ممکن است این فرض درست نباشد؟ شاید محصول دیگری با کیفیت بهتر و قیمت پایینتر در بازار موجود باشد؛ شاید سلیقۀ مشتری عوض شده باشد؟ یا اصلاً سلیقۀ مشتری آنی نبوده که شما فکر میکردید.
پذیرش این حقیقت برای اکثر بازاریان کار مشکلی است. حقیقت این است که 80% محصول یا خدمتی که ارائه میشود در نهایت از رواج میافتد؛ حالا ممکن است این اتفاق کمی زودتر افتاده باشد. پس از خود بپرسید که شاید فرضهایتان اشتباه بوده است. شاید فرضهای اصلی شما در مورد فلان رابطه، فلان کار، فلان محصول، فلان سرمایهگذاری اشتباه بوده باشد. اگر این طور شد چه میکنید؟ تفکر درست در چنین وضعیتی این است: نسبت به تغییرات حتی تغییرات بنیادی دید بازی داشته باشید: بپذیرید که ممکن است از ابتدا در اشتباه بوده باشید و نسبت به انجام کاری متفاوت بدبین نباشید. این تفکر ذهن شما را باز میکند و به شما این امکان را میدهد که فرصتهای جدید را از آنِ خود کنید.
اگر میخواهید زندگی موفقتری داشته باشید و در عرصههای شغلی و خانوادگی خود بدرخشید، این کتاب برای شما مناسب است
منبع : کتابراه